برای روز های بدون بازگشت تو
در ٤ سال ١٠ ماه و ١٥ روزگی پسرم محمد حسین می نویسم
شاید امروز اینها برای تو سنگین باشد ولی می نویسم تا بدانی از امروز تا ابد برایت مهربانی دارم ...
برایت می نویسم از بغضهای گاه و بی گاه این روز هایت ...که گاهی اشک می شودو مرا می شکند ...
که سعی داری همه مسئولیتهای مادرانه ی مرا از دوشم برداری ...
و نمی دانم این اشک شوق است یا نه اه غم
لبم می خندد و دلم به روزهای اغازت پر می زند
برایت لحظه به لحظه ارامش ...
دریا دریا مهربانی ...
دنیا دنیا موفقیت ...
ارزو دارم ...
من به اندازه یک ابر بهاری لبریزم از عشق ...
لبریزم از تو ...
برای لحظه های حضورت می ستایم خدایی را که به من یاد داد ...
مهربان باشم و مهربانی را از یاد مبرم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی