تولد محمدطاها
پایان 12 ماهگی و ورود به 13 ماهگیت مبارک
به خاطر اینکه تولدت پسر گلم می افتاد تو ماه رمضون چون روزه می گیرم نتونستم خیلی مفصل بگیرم
یه جشن کوچولوی خودمونی گرفتیم بخاطر اینکه خونه مون کوچیکه فقط چند نفر رو صدا کردیم
مامان و بابای مامانی و خاله سمیه اینا و عزیزو عمه و عمو طاهر و محمدرضا و عمه زهرا اینا بودند
تم جشن رو زنبور گرفته بودیم این تم رو دوست داشتم چون قیافه خودتت هم بیشتر به زنبور می خوره
زنبورک من تولدت مبارک
واقعا که تولد گرفتن با دهان روزه سخته دست تنهایی همه کارها رو انجام دادم خودم که خیلی راضیم همه چیز خوب بود
تزیینات خونه
کارت دعوت
گیفتها و کلاه هایی که برای بچه ها درست کرده بودم
مهمونها برای افطار و شام دعوت بودند غذای اصلی زرشک پلو با مرغ بود در کنارش سالاد الویه و کیک مرغ و گردو و ته چین درست کردم و ژله خرده شیشه و ژله اکواریوم و ماست خیارو ترشی بادنجان که خودم درست کرده بودم
حالا میریم سراغ کیک و زنبور کوچولو
از اون جایی که محمدطاها خودش کلاه دوست نداشت بزاره دوست نداشت محمدحسین هم کلاه بزاره همش دوست داشت کلاه ش رو بندازه زمین
برگه یادگاری که دادیم مهمونها نوشتند
این فشفشه ها رو هم تو اون ساعتی که محمدطاها به دنیا اومد روشن کردیم
اینم کادوها دست همشون درد نکنه
اینم کادوی ما
اینم زنبور کوچولوی من که اینقدر که خسته بود همون که مهمونها رفتن خوابش گرفت
این عکس رو هم محمدحسین از من گرفته داشتم برگه یادگاری رو می خوندم
تولدت مبارک باشه عزیزم
دوستت دارم و عاشقتم