قرار وبلاگی پارک اب و اتش
روز جمعه پارک اب و اتش ساعت 6 بعداز ظهر جلوی فواره ها و اتشدانها بود
قرار وبلاگی بسیار عالییییییی بود از بودن در کنار مریم جون و ارزو جون مامان ارش و بقیه دوستان لذت بردیم هر چند به خاطر بچه هازیاد نتونستم اون جا باشم ولی همان زمان کوتاه هم خیلی خوب بود و خاطره خوبی بر جا گذاشت مریم جون و ارزو جون بسیار مهربان و دوست داشتنی بودند ارین و ارش هم که بسیار با ادب و مهربون بودند الهی ارتین هم که خوردنی اقا کیارش هم پسر خوبی بود رها کوچولو که عروسک بود
خدا حافظ همه بچه ها باشه ان شا ا...
اون روز قرار بود با بابایی بریم سر قرار ولی کارشون رو باید زودی باید تحویل بدند بابایی نتونست بیاد منم با دوستم زهرا جون و گل پسرش سروش رفتیم تقریبا نیم ساعتی زودتر رسیده بودیم به محض رسیدن سروش رفت اب بازی محمدحسین هم به اصرار من زیاد نرفت تو قسمت اب بازی ولی به جاش محمدطاها اصلا راضی نمی شد از اون جا بیاد کنار فقط اشاره می کرد بیریم اب بازی اینم عکسهای اون روز
محمدطاها و سروش
برادرها با سروش
محمدحسین منتظر تا دوستان وبلاگی رو ببینه همه اش می پرسید چرا پس نیومدند
محمدحسین و ارین جون
محمدحسین و ارش مهربون
محمدحسین وارش و ارین
محمدحسین و کیارش و ارین و محمدطاها جون
محمدطاها ی گلم رها عروسک ناز و ارتین جیگر
محمدطاها و ارتین
اینم دسته جمعی از راست
رها _ محمدحسینم -ارش -کیارش - رادمهر - ارین -ستایش -اندیا - محمدطاهای گلم - و ارتین مو فرفری
یه عکس دسته جمعی هم همگی با هم انداختیم فکر می کنم یه سری از مادرها اون جا گفتند که عکس دسته جمعی رو تو وب نزاریم
یه روز خوب و دوست داشتنی با دوستانی خوب و مهربون به امید روزی که باز هم همدیگه ببینیم