عکسهایی از یلدا
شب یلدا خونه خودمون بودیم البته قرار نبود که باشیم صبح عمه زهرا خبر داد که شب می خوان بیان خونه ما که این جوری شد ما یلدای امسال رو خونه بودیم البته بجز عمه زهرا مامان و باباو دایی امیرحسین هم به اصرار من و بابایی اومدند خونه ما خیلی خوش گذشت در اخر هم من برای مهمانها فال حافظ تدارک دیده بودم که فال من این بود: دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم این که می گویند ان خوشتر ز من یار ما این دارد و ان نیز هم داستان در پرده می گویم ولی &nb...
نویسنده :
مامان افسانه
0:55